وقتی دارم توی کتاب ها حل میشم و از نو ساخته می شم

ساخت وبلاگ

امروز همونجوری که کتاب آیوردا گفته بود بدون آلارم بیدار شدم، خوابم تموم شده بود‌. بیدار شدم، این چهارمین جلسه ورزش بود و با احوال بهتری رفتم، دیگه کشون کشون نرفتم، توی راه تمام چیزایی که لوئیز هی بهم یاد داده بود، گفتم. سپاسگزاری‌کردم بخاطر نور آفتابی که صورتم رو نوازش داد. بخاطر بوی پاییزی که استشمام کردم سپاسگزاری کردم. تکرار کردم: من لایق عشق هستم و عشق دریافت میکنم و عشق رو به اطرافم هدیه میکنم. من با جهان هستی هماهنگم، من خوشحالم، من عمیقا احساس شادی میکنم، امروز یکی از بهترین روزهای خداست. من ورزشکارم، من سالمم و درونم پر از آرامشه. برای هر کسی که توی کوچه دیدم آرزوی خوشبختی و خوشحالی کردم، برای همه دعای خیر کردم. برای خودم و همه ثروت و عشق و روزی آرزو کردم. صورتم رو به سمت آسمون گرفتم و هم درونی لبخند زدم هم بیرونی. توی باشگاه از مربیم تعریف کردم و با تلاش حرکت هارو انجام دادم. از قلبم تشکر کردم که همراهمه. خداروشکر کردم و از همه اعضای بدنم تشکر کردم که همراهیم کردن تا ورزشم رو تموم کنم.

پ‌ن: ازتون خواهش میکنم کتاب شفای زندگی رو بخونید. اگه بمن به عنوان کتابدار اعتماد دارید، بهتون قول میدم این کتاب، روانشناسی زرد نیست. ایمان لازم داره‌، بهش اعتماد کنید و هرچی میگه رو انجام بدید.‌زندگی رنگی رنگی میشه. بهتون قول میدم. قول


برچسب‌ها: زندگی خوب, عشق, شادی واقعی, انرژی مثبت
+نوشته شده در پنجشنبه هجدهم آبان ۱۴۰۲ساعت 11:30 توسط زینب سلیمانی ابهری |

کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی...
ما را در سایت کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeynabslibrary بازدید : 86 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 18:49