ذره ی کوچولو توی یه کتابخونه کوچولو، توی یه شهر کوچولو

ساخت وبلاگ

از این پست ۵ سال میگذره(کلیک)، فکرشو بکن، پنج سال. اونجا ۲۳ سالم بود، و حالا ۲۸ سالمه. اون سال تهران زندگی میکردم و حالا ابهر.‌اون سال دانشجوی کتابداری بودم و حالا کتابدار.

من الان یه حباب بزرگم، یه حباب بزرگ پر از احساسات مختلف. حس های زیادی درونمه. نمیتونم منظمشون کنم و این بهم استرس میده. امروز پیام های انسانی زیادی دریافت کردم و ارسال کردم. به یک گروه که خودم تشکیلش داده بودم‌. امروز، اتفاقی ‌که توی دومین جلسه باشگاه کتاب چکاوک؛ همون باشگاه کتاب دوست داشتنی و رویایی دانشگاه تهران، دانشکده مدیریت، افتاد، توی آخرین جلسه باشگاه کتابخوانی پناه، تکرار شد. دو نفر از اعضای باشگاه کتاب دقیقا مثل سال ۹۷، برام تولد گرفتن. دقیقا همون حس. الان دقیقا همون زینبم. نمیدونستم باید چیکار کنم، میخواستم شبیه یه قلب گنده بشم و بگم که چقدر دوسشون دارم‌. هممون باهم یه شمع رو فوت کردیم. این سه چهار ماه هر جلسه ی باشگاه کتاب برام رویا بود.‌

امروز یه صحبت حسابی درباره کتاب اثر مرکب داشتیم. طی جلسه، هزاران حس رو تجربه میکنم و توی چشمای تک تک اعضا، هزاران حس رو میبینم. تلنگر، استرس، عشق، محبت، ترس، نگرانی، دوست داشتن، افتخار، خجالت، غم، اضطراب و هزار حس دیگه. توصیفاتم شد شبیه یه زندگی، یه کتاب. ما یه گروه بودیم، یه کتاب بودیم و یه زندگی.

توی پست ۵ سال پیش نوشتم دلم میخواسته رسالتم توی این دنیا این باشه که روی آدما تاثیر مثبت بذارم، زینب. یعنی اینطوره؟‌ آیا دارم درست پیش میرم؟ اگه یه روز نباشم، چی ازم یادتون میمونه؟ چقدر به آدما حال خوب منتقل کردم؟ کاش رسالتم رو درست انجام بدم. چون بعد از ۵ سال هنوز همونه که خوشحالم میکنه. اینکه شاد باشم. با وجود همه غم ها، بلد باشم شاد باشم. و اینکه روی آدم ها اثر مثبت بذارم. خدایا، چجوری باید شکرت کنم که منو کتابدار کردی؟ هر روز بین کتاب ها و آدم هایی ام که کتاب دوست دارن. بین بچه ها. من میمیرم برای بچه ها. کتابخونه دقیقا همون جاییه که میتونم به رسالتم فکر کنم. من یه ذره کوچولو'>کوچولو توی این دنیام. اگر هزاران بار هم متولد بشم، دلم میخواد همین ذره ی کوچولو توی یه کتابخونه کوچولو، توی یه شهر کوچولو بمونم.

پ.ن: امروز بمونه به یادگار.


برچسب‌ها: تولد, ۲۸ سالگی, نوستالژی, باشگاه کتابخوانی پناه
+نوشته شده در یکشنبه پنجم آذر ۱۴۰۲ساعت 21:25 توسط زینب سلیمانی ابهری |

کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی...
ما را در سایت کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeynabslibrary بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1402 ساعت: 1:51