تق تق تق

ساخت وبلاگ

نمیدونم هنوز کسی هست اینجارو بخونه یا گاهی بیاد تق تق در بزنه بخواد سری بزنه؟‌ یادش بخیر دوران اوج وبلاگ نویسی...یه روزایی بود دلم پر می کشید برای وبلاگم و وبلاگ های مورد علاقه ام. خداروشکر که اون زمان اونقدری سواد داشتم که وبلاگ داشته باشم و اون روزهارو تجربه کنم. اون روزها تا وقتی زنده باشم توی قلبم‌ باقی میمونه و دوسشون دارم.

بیست و هشت آذر امسال، ۲۴ سالگی رو فوت کردم و وارد ۲۵ شدم. همچنان کتاب میخونم و با هر کتاب عشق میکنم. زندگی میکنم. همچنان فیلم‌ می بینم و با هر فیلم زندگی می‌کنم. گاهی از ته قلبم خداروشکر میکنم که انقدر راحت همزاد پنداری میکنم. این نعمت باعث میشه به شکل عجیبی از کتاب خوندن و فیلم دیدن لذت ببرم. ۲۴ سالگی رو دوست داشتم. بخاطر شریک شدن زندگیم با یه مرد خوب و محکم و همراه که دوستم داره، که هولم میده به خواسته هام برسم. ۲۴ سالگی رو دوست داشتم بخاطر وارد شدن به شغل مورد علاقم کتابداری. عمیقا امیدوارم این روزهای کرونایی زودتر تموم بشه و بتونم برم کتابخونه. بتونم کتابداری کنم. بتونم با عشق به مراجعینِ کتابخونه، کتاب بدم. بتونم فعالیت های فرهنگی بکنم. بتونم کاری کنم کتاب ها چاق بشن انقدر که خونده بشن! بتونم توی کتاب ها زندگی کنم. خدایا کمکم کن. مثل همیشه.

+ نوشته شده در جمعه نوزدهم دی ۱۳۹۹ساعت 18:2 توسط زینب سلیمانی |
کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی...
ما را در سایت کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeynabslibrary بازدید : 113 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:29