مردی بنام اوه!

ساخت وبلاگ

یه سری لحظه ها هست تو کتابا که من بهش میگم _واو تایم_ (wow time) .همون لحظه هایی که یهو به قسمتایی میرسم که چشام گرد میشه و تو دلم میگم واااای خداااا چقد قشنگگگگگگ.باید بگم مردی بنام اوه چند تا _واو تایم_ درست درمون از آب دراورده بود.و واقعا دوسشون داشتم و اگر کسی ازم بپرسه مردی بنام اوه رو خوندی؟قبل از اینکه جواب بدم اول یه چهره ی خشک و عبوس اما با ذات مهربون میاد تو ذهنم.تازه باز هم جواب نمیدم.بعد از چهره ی اوه،چهره ی مهربون همسرش سوفیا و بعد از اون شمایل یه گربه ی کُرک و پر ریخته ی تنبل تو تصوراتم نقش می بنده.بعد بلاخره جواب می دم بله خوندم :)

روی جلد یه جمله نوشته شده بود که مثل اینکه از مجله اشپیگل که یه مجله آلمانی هست نوشته شده:"هر کس از این کتاب خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند"!از این کارش روی جلد هیچ خوشم نیومد.

موضوع خوب شروع شده بود.راجع به یه مرد اخمالو و عبوس و خشک اما درستکار و با کیلو کیلو انسانیت بود.همراه با همسرش که واقعا نمونه ی یه زن برونگرای احساساتی و دوست داشتنی و مهربون بود.سازگار و دلنشین.و دقیقا نقطه ی مقابل شوهرش یعنی آقای اوه.این تضاد دوست داشتنیه.نیست؟

اما روند داستان خیلی برام کشش نداشت.همش تو زمان عقب و جلو می شد و این باعث میشد یکم سردرگم بشم و راضی نباشم از اینکه بقیه داستان رو دنبال کنم.

+عکس مربوط میشه به بازیگر نقش اول فیلم مردی بنام اوه.رولف لاسگورد.


برچسب‌ها: فریدریک بکمن, انتشارات نون
+ نوشته شده در سه شنبه دهم بهمن ۱۳۹۶ساعت 10:48 توسط زینب سلیمانی |

کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی...
ما را در سایت کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeynabslibrary بازدید : 112 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 23:36