کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی

متن مرتبط با «دختر» در سایت کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی نوشته شده است

دمت گرم دختر

  • این صفحه رو که دیدم زدم پشت خودم و گفتم دمت گرم زینب. تمومش کردی. دمت گرم با هر سختی ای بود ،به کتاب صوتی عادت کردی. دمت گرم که جزء از کل رو که چند سال بود میخواستی بخونی رو بلاخره خوندی و لذت بردی، کیف کردی، یاد گرفتی. با قلم استیو تولتز آشنا شدی، حالا شدی طرفدار پر و پا قرص رادیو گوشه. دمت گرم که دانشجو شدی و همچنان کتاب خوندی. دمت گرم که ازدواج کردی و کنار کارهای خونه و همسرداري همچنان کتاب خوندی، دمت گرم که سرکار رفتی و همچنان کتاب خوندی، دمت گرم که همزمان با خونه داری، همسرداری، سرکار رفتن و ارشد خوندن اونم به شکل حضوری، همچنان کتاب خوندی. دمت گرم دختر. مطمئنم ده تا مسوولیت دیگه بیاد، بازهم با کتاب آروم میگیری. کتاب گل زندگیته دختر. دمت گرم که مراقب گل ت هستی.همیشه از تموم کردن کتابام، حس افتخار بهم دست میده. حس میکنم یه کوه بزرگ رو تا نوک قله فتح کردم‌ و حالا با لبخند و غرور روی قله وایمیستم و از هوای تمیز و خوشبو و پر از معنی اون بالا لذت میبرم. کتاب خوندن اونقدر برام مهمه که هر کتاب برام حکم یه قله رو داره‌. چه کتاب بیست صفحه ای چه پونصد صفحه ای چه ده جلدی.جزء از کل رو سال دوم یا سوم دانشگاه از نمایشگاه کتاب با ذوق خریدم. ینی تقریبا یک سوم بن نمایشگاه کتابم رو دادم به جزء از کل. توی خوابگاه گمش کردم و همینطور ته ذهنم موند تا همین یک ماه پیش. یک ماهه که دارم با این کتاب سفر میکنم. به استرالیا. به تایلند. به پاریس. به قلب یه نویسنده خوش قلم و باهوش استرالیایی. با شخصیت های تری دین، مارتین دین و جسپر دین آشنا شدم. به عمق زندگیشون رفتم. به خونه مارتین و جسپر که به شکل هزارتو بود و پر بود از داستان های عاشقانه، تنفر، نامیدی، امید، افسردگی و ....میدونی؟ من با کتاب با تمام خ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها